کارناوال محصول شبکه HBO بود که از سال 2003 استارت خورد و در سال 2005 به دليل بالا رفتن هزينه ها در 2 فصل به پايان رسيد که هر فصل شامل 12 اپيزود به مدت 60 دقيقه هست, ژانر سريال فانتزي و رمز الود و درام هست.
اگر داستان رو به 2 حالت کلي تقسيم کنيم حالت اول نوع روايتي که در ابتدا شما با شخصيت ها آشنا ميشيد بعد با همراه شدن با اونها ميريد به استقبال قصه هايي که قرار هست پيش بياد و حالت دوم هم يک داستان هايي اتفاق افتاده حالا نمه نمه به شما اطلاعات داده ميشه تا پازل کامل شه مثل فيلم ممنتو و ... که اين سريال هم از نوع دوم هست.
داستان رو ميشه از چند زاويه تعريف کرد چون هر فردي کلي معما همراهش داره هم از زاويه بن هم کشيش و هم مجموعه کارناوال! فکر ميکنم با همين توضيح کم متوجه فضا خاص سربال شديد و اينکه استايل کار من رو ياد استاد لينچ و کارهاش ميندازه خاص و پيچيده و در ابتدا گنگ.
شروع قصه از اينجاس که جووني به اسم بن هاکينز هنگام دفن مادرش با کارناوالي مواجه ميشه که افراد اون کارناوال هم به نوعي همه کارهاي خاصي ميکنن يا عجيب هستن (که در ادامه معرفي ميکنم شخصيت هارو) بن که هم مادر و هم ملکشون رو از دست داده تصميم ميگيره با کاروان همراه بشه و بعد از چند شهر ماجرايي از جايي جون ميگيره که سمسون ميگه کارناوال به شهر خاصي به نام ببيلون حرکت کنه و البته کشيش که به دنبال نشانه اي از خدا در شهر هاي مختلف ميگرده و ....

بن هاکينز که به نوعي کرکتر اصلي هم هست داراي قدرت خاصي هست و همينطور خواب هاي اشفته و تکراري اي که براش هر شب تکرار ميشه بن که خيلي درونگرا هست و شخصيت گوشه گيري داره مايل نيس از قدرتي که داره استفاده کنه يا در موردش با کسي حرف بزنه از طرف ديگه با ورودش به کارناوال متوجه نقاط مشترکي بين اين ادم ها و خواب ها و خانوادش پيدا ميکنه و حالا ديگه سوالات ما علاوه بر قدرت بن و خوابهاش در مورد خانوادش هم افرايش پيدا ميکنه
شخصيت بعدي که برادر جاستين نام داره کشيشي هست معتقد که سعي داره مهاجرين رو به کليسا که در وسط شهر واقع شده بياره که به دليل اعتراض مردم نسبت به اين افراد و البته پز شدن کليسا سعي داره رستوراني که به نوعي بهش الهام شده منبع فساد هست رو تبديل به کليسايي براي مهاجرين کنه که البته به دليل همين الهام يا خواب برادر جاستين هم معتقده که با خدا در ارتباطه و البته يه قدرت هايي هم داره و نکته جالب در موردش اينه که همون خوابهاش با بن مشترکه که در ادامه داستان اين کشيش هم بسيار جذاب و پر ابهام دنبال ميشه.
شخصيت بعدي مسئول کارناوال هست که بسيار هم کاريزماتيکه و سمسون نام دارد فردي مرموز که به نوعي از خيلي داستان هاي با خبره و نقطه ثابت در جواب مساله هاست سمسون که به افراد کارناوال گفته از کسي به اسم ريئس که در کاروان خودش هست دستور ميگيره اما هيچ کس تا به حال رئيس رو نديده و اليته شک هايي هست که اصلاً ريئسي وجود نداره (يه جورايي مثل جيکوب در اوايل لاست) که اين شخصيت هم دنبال کردنش واقعاً جالبه و دست کمي از بن و کشيش نداره!
شخصيت بعدي پرفسور لدز هست که بسيار شخصيت مرموزي داره لدز که نا بينا هست قدرت هاي خاصي داره که ميتونه از خواب افراد با خبر بشه اين کرکتر هم ادعا داره که از قدرت بن با خبره و ميخواد کمکش کنه تا اونها رو شکوفا کنه اما ...
شخصيت هاي بعدي صوفي و مادرش هستن که مادر صوفي به نوعي فلج هست نه حرکت ميکنه و نه صحبت اما از طريق ذهني با صوفي صحبت ميکني اين مادر دختر که در کاناوال مشغول فال گرفتن هستن که البته فال هارو هم مادر صوفي به صورت ذهني بهش پاسخ ميده و اون هم منتقل ميکنه که به نظر ميرسه مادر اين دو شخصيت هم در داستان نقش زيادي دارن و البته مادر صوفي که يکي ديگه از اون شخصيت هاي مرموز هست (اين صوفي هم ديوانه وار قيافش رو اعصابه)
کرکتر بعدي جونزي هست که به نوعي معاون کارناوال هست فرد عادي هست به ظاهر قوي اما با احساسات که مورد اصلي در مورد اين جونري اينه که بر اين باوره که ريئسي وجود نداره و اين وسيله اي هست که سمسون ازش استفاده ميکرده علاوه بر اون جونزي يه جورايي به صوفي علاقه داره که با اومدن بن اين رابطه سرد شده به همين دليل جونزي اندکي حسادتي هم به بن داره و البته گذشته اي ...
شخصيت بعدي روتي هست که با پسرش که خيلي قوي هست و البته پخمه در کارناوال هستن روتي که از قديمي های گروه هست يه جورايي از بن خوشش اومده و سعي ميکنه هواشو داشته باشه و بهش کمک کنه.
گروه بعدي هم ريتا سو هست که با 2 تا دخترش و شوهر open mind esh! برنامه اس_تر_يپ دنس دارن که در قصه دخيل هستن.
رابرت نپر عزيز هم حضور داره در سريال به عنوان خبرنگار البته شخصيت هاي ديگه اي هم هستن که من سعي کردم فقط کرکترهايي رو که در قصه تاثير دارن معرفي کنم.
اين سريال برنده 5 جايزه امي شده و جوايزي ديگر
امیدوارم مفید بوده باشه و ببینید و لذت ببرید.